رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

مــــــــــــــــــــــلوس

نوشتنم نمیاد

یکشنبه ١٦ مهر دیدم یه چند وقته چیزی ننوشتم، گفتم میام پای لب تاب هرچی خودش اومد برات می نویسم. دور و برم یه مشت اسباب بازی می بینم با کلی خرت و پرت که ریختی زیر مبل. یه خونه ای که تغییر دکوراسیون داده شده تا فضا باز بشه برای بازیت. بابایی که چند روزه خیلی مهربون شده و حالا رفته تو آشپزخونه داره برای شام ماهی درست می کنه و مامانی که رفته تو ماشین پسرش رو خوابونده و اومده پای نت. در مجموع ازت راضی ام. مقاومتت برای غذا خوردن داره کم کم از بین می ره و خوابت یه کم بهتر شده. شبها ساعت هشت خوابت می گیره و اگه احساس کنی که همه چی آرومه، معمولا کمتر بیدار می شی و صبحها راس ساعت هفت بیداری. تو شیش و بش اینم که کم کم شروع کنم از شیر بگیرمت یا نه...
16 مهر 1391