رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

مــــــــــــــــــــــلوس

هومئوپاتی

1391/9/27 18:34
نویسنده : Maryam
250 بازدید
اشتراک گذاری

دوشنبه 27 آذر

اول از همه بگم که دیروز کلی ضایع شدم به خاطر اینکه یکی از تلخ ترین حقایق زندگیم رو از دهن یه پزشک شنیدم: "اگه شما دو تا درمان بشید خواب بچه هم درست میشه."

همیشه از انبوه روشهای تشخیصی و انواع و اقسام داروهایی که به ندرت می تونند مشکلی رو حل کنند متنفر بودم و الان دارم به چشم خودم می بینم که دو قطره داروی با منشاء طبیعی که بعد از حدود دوازده ساعت تاثیر خودش رو گذاشته، چطور باعث شده که پسرک من از نیمه های شب گذشته خواب راحت تری داشته باشه و با خنده از خواب بیدار شه و در طول روز هم آرامش داشته باشه. خیلی تشویقم کرد برای از شیر گرفتنت و کلی سرزنش به خاطر شکلات هایی که یواشکی تو خونه مامان اینها می خوری. یه سری پرهیز غذایی برای چند ماه و ممنوعیت های کلی غذاهای فراوری شده و مواد نگهدارنده. سئوالهایی ازم پرسید در مورد محتاط بودن، گرمایی بودن و علاقه ات به غذاهای شور و خیلی چیزهای دیگه و تاکید کرد برای پیدا کردن متخصص اطفالی که علاقه به تجویز دارو برای بچه ها نداشته باشه؛ که گفتم با اینکه سخت بود ولی چند وقته که پیداش کردم! خودم هم دارو گرفتم و حالا باید منتطر نتیجه اش بمونم. امروز که بدجوری به هم ریخته بودم و ممکنه که تا دو هفته آینده هم ادامه پیدا کنه. خوشحالم که برای تو خیلی زود جواب داد.

ببعی می گه... بـَ بـَ ! دنبه داری... نـَ نـَ ! پس چرا می گی... بـَ بـَ ! دیشب خواب بودی پشت یه نیسان دو تا گاو دیده بودم از ذوقم نزدیک بود بیدارت کنم. قبلش دست زده بودی به برفها حتی تو خواب هم هنوز می گفتی دَ ! انقدر دیروز تو مطب دکتر منو بوس کردی این همه ابراز محبتت رو تو پرونده ات نوشت.

امسال هوا خیلی دیر سرد شد ولی بالاخره شد. امروز هوای سرد برفی که خورد تو صورتم حالت تهوع گرفتم. یاد سه ماه اول بارداریم افتاده بودم که تمام زمستون حالم بد بود. نمی دونم پارسال چه جوری گذشت که هیچی ازش نفهمیدم ولی امسال همه اش یاد دوران نوزادیت می افتم. یاد اون روزهایی که نمی تونستم تصور کنم یه روزی لباسهای سایز سه هم اندازه ات بشه... لعنتی حالم اصلا خوب نیست.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

هدیه
27 آذر 91 21:08
سلام سلامممممممم پسر گلمون اقاست.دوستم خودتم زودی خوب میشی همین که رادین داره بهتر میشه رو تو هم تاثیر میزاره به زودی.

مرسی هدیه جون، یعنی قاطی ام هــــــــــا! خدا کنه اینطور باشه :-)
ملـــــــــی
30 آذر 91 7:04
ای قوربرونه اون قد وبالاش برم من
ایشالله که حالت زود خوب بشه اگه اثر داشت من هم خواهم رفت
منم همش تو نخه پارسالم که نی نی بودن با اون نگاه های معصوم شون

خدا نکنه خاله، آره حتما نتیجه اش رو بهت می گم.
چه قدر زود بزرگ شدن ملی کی باورش میشد؟ اون موقع که می رفتیم سیسمونی بخریم بزرگترین لباسهایی که خریدم سایز دو بود!