رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

مــــــــــــــــــــــلوس

ده ماه تمام

1391/4/28 9:03
نویسنده : Maryam
271 بازدید
اشتراک گذاری

یکشنبه 25 تیر

تولد ده ماهگیت مبارک باشه گل مامان، دیگه خیلی بزرگ شدی ها. تازگی ها وقتی خوابت میاد مقاومت می کنی. می برمت تو اتاق شیرتو می دم نیم ساعت کنارت می مونم یهو می بینم تو تاریکی انگشت دست راستت رو گذاشتی کف دست چپت داری لی لی حوضک بازی می کنی. یاد گرفتی یه جور مسخره می خندی که آدم رو خر کنی. بیبی مکدونالد رو برات می ذارم نانای می کنی امروز دیگه دستهاتم تکون می دادی. از خواب که بیدار می شی دست و پاهاتو می کشی بهت می گم "آخ جان" خیالت راحت میشه کنارتم دوباره چند بار دهنت رو باز و بسته می کنی یه قیافه لوس به خودت می گیری می خوابی. وایمیسی روی مبل دستت رو می گیری لبه پنجره بیرون رو نگاه می کنی بعد یه پاتو می ذاری لبه پنجره سعی می کنی خودتو بکشی بالا نمی تونی.

عاشق اینی که گل و برگ بکنی بخوری. دستمال کاغذی می بینی اصلا اشتهات تحریک میشه. گاهی وقتها از نگاهت که شیطنت ازش می باره می فهمم بازم دستمال کاغذی تو دهنته. گاهی با دهن باز شیرجه می ری تو صورت من، بابایی می گه داره بوست می کنه. فکر کنم این کارو خودش یادت داده. خوابیده بودم اومدی دستت رو گذاشتی رو چشمم، یهو دیدم دهنم خیس شد، از اون ور بابایی قش قش می خندید. پریروز رفته بودی سراغ کشوها در هرکدوم رو باز می کردی وزنت رو می انداختی روش در کشو بسته میشد نمی گرفتمت انگشتت لای درش می موند.

امشب یه بارونی گرفت حال و هوام رو خیلی عوض کرد. بعدشم برقها رفت یاد دوران حاملگی ام افتاده بودم. اون موقع اینجا برق زیاد می رفت منم بیشتر وقتها تا دیر وقت تو خونه تنها بودم می ترسیدم، با بدبختی بلند می شدم تلفن رو پیدا می کردم زنگ می زدم به بابایی، یه بار تا گوشی رو برداشت گفت مشتری دارم قطع کرد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

ملی مامان میکاییل
27 شهریور 91 20:57
ده ماهگیت مبارک عشق خاله
هدیه
27 شهریور 91 20:57