رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

مــــــــــــــــــــــلوس

ده ماه و بیست و هفت روز

1391/7/1 17:46
نویسنده : Maryam
252 بازدید
اشتراک گذاری

شنبه 21 مرداد

میشه من قربون شما برم که با چنگال غذا می خوری، قاشق رو می بری تو ظرف غذات هم می زنی خودت و من و لباس و صندلیتو کثیف می کنی بعد با همون دستها چشمهاتو می مالی. برام آب هندونه می گیری، از دور و بر میزنهارخوری نون خورده و غذا پیدا می کنی با اشتها می خوری، از پایین کابینتهای مامان آرزو دلستر بر می داری اونم هی می ریزه تو درش تو قلپ قلپ قورت می دی، چایی منو هم زنی اگه نذارم داد می زنی.

میشه من قربون شما برم که می خوای حرف بزنی، به خاله منیره در خونه شون رو نشون می دی شکایت می کنی که ارمغان و محمد تو رو با خودشون نبردن اونم با همه وجود می شینه پای درد دلت. روزی هفت هشت بار کشوی آشپزخونه رو می ریزی بیرون، باز من جمع می کنم دوباره میای می ریزی. یه جا آروم می شینی در نوشابه رو با بطری، پوآر بینی رو با سرش، در عطر توی کیف لوازم آرایش منو، هی می چسبونی به هم هی جدا می کنی. کلیدهای ارگت رو می زنی، با تلفنت شماره می گیری، سازهای مختلف رو می ذاری رو ملودی میکر وقتی می چرخه و آهنگ می زنه ذوق می کنی.

امروز یه صحنه ای ازت دیدم داشتم شاخ در میاوردم. از تو آشپزخونه یه لحظه صدات رو شنیدم نگاه کردم دیدم از خواب بیدار شدی پاهاتو آویزون کردی داری از تخت میای پایین تا برسم پایین تخت بودی. دیگه کم کم باید بری سر جای خودت بخوابی ها. شبها انگار از قحطی فرار کردی تا صبح هی منو میک می زنی. دستهات یخ می کنه روت هرچی بندازم بیدار می شی غر می زنی با پات پرتش می کنی اون ور. من که تمام عضلات و استخونهام درد گرفته بس که جلوی کولر گازی تا صبح قندیل بستم. حالا تو دیگه چرا خیس عرق می شی وقتی رو خودم لحاف می اندازم.

وای می خوام درسته قورتت بدم بعضی وقتها. منی که هیچ وقت تو خونه بند نمی شدم حالا عاشق اینم که ساعتها تو خونه با تو تنها باشم. اسباب بازیهاتو بذارم جلوت برم به کارام برسم خسته شی بغلت کنم باهات بازی کنم با هم شعر بخونیم برقصیم بریم پای پنجره غذاتو بخوری ببرمت تو اتاق شیرتو بدم نخوابی دوباره بیاییم بیرون اسباب بازیهاتو بی حوصله شوت کنی زیر مبل از کنارت جم بخورم گریه کنی بذارمت زمین مقاومت کنی بشینم رو مبل از بغلم بیای بیرون بری اون سر مبل برسی به ویترین نذارم دست بزنی عصبانی شی دوباره ببرمت تو اتاق بهت شیر بدم منو گاز بگیری انقدر الکی بهانه بگیری که از خستگی خوابت ببره. دیوونه همه اداهاتم خیــــــــــــــلی می خــــــــــــــوامت.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ملی مامان میکاییل
22 مرداد 91 22:40
بــــــــــــــــــخدا می بینمش دلم واسش ضعف می ره نشستم از اول همه عکساشو نگاه کردم من واقعان عاشقشم

منم میکی رو یه جور خاصی دوست دارم. اتفاقا دیروز داشتم فکر می کردم تازگیها وبلاگش رو که می خونم دلم راضی نمیشه. یکی دو ماه پیش چون تازه دیده بودمش هرچی می نوشتی پیش خودم مجسم می کردم. الان دوست دارم تاتی کردنش رو ببینم صدای قشنگش رو بشنوم واااااااااااای قربونش برم...